سفارش تبلیغ
صبا ویژن


ارسال شده توسط مجنون در 89/4/23:: 7:14 عصر

مطلب وارده

یکی از خوانندگان وبلاگ مطلبی را برایم ایمیل کرده که حساسیت برانگیز بود و البته خود را معرفی هم کرده بود برخلاف آن هایی که فقط فحاشی میکنند و نامی هم ندارند و به جای حرف حساب مانند خاله زنک ها به هر حمام عمومی و خصوصی از مله بالا تا ته ده پایین سرک میکشند تا به اصطلاح از هویت این وبلاگ سر در بیارند.
غافل از اینکه ممکنه یکی از اونایی که یواشکی و درگوشی ازشون درباره این وبلاگ سوال میکنی بیاد و این وبلاگ را ببینه و زبونم لال، زبونم لال، خدای ناکرده، یه وقت به راه .... اصلا بگذریم.
چون فحش خور ما خوبه و جلبک های فحاش هم همه پای کارند پس مطلب وارده را با یه مقدار حذف براتون میذارم:

((...... بعد از انتخابات سال گذشته و مسائلی که پیش اومد مسجد القائم در اختیار بعضی ها قرار نگرفت تا بتونن با ظرافت تمام – تاکید میکنم – با ظرافت هر چه تمامتر هر شب در لابلای حرفاشون نیش و طعنه ای به دولت و رییس جمهور بزنن. امروزه به این نحوه القای پیام میگن پیام های مخفی در لایه زیرین متن یا گفتار.....

همه اون شبها را حضور داشتم ای کاش همون موقع کنایه هرشب را یادداشت میکردم

وقتی هم این ارتباط قطع شد هم بعضی مراسم ها تو مسجدای دیگه لغو شد رابط اون آقایون از بیمارستان سر درآورد – نه اینکه مریض شده باشه، نه، آخه تو محلات کسی برای درمان بیمارستان نمیره بلکه مریضا یا خود درمانی میکنن یا خودشون خودشونو اعزام میکنن به شهرهای همجوار!! – بلکه چون اون آقایون طبیب دوّار بودند و طبیب هم به پرستاری که خصوصا طب سنتی! بلد باشه نیاز داره ماجرا سر از بیمارستان درآورد.....

من کاری با اون آقا و دستیارشو و... ندارم. من با اوناییم که این وسط دارن زخم میخورن اونم زخم کاری!

آره حاج ابو.... با شمام، با شما که انقلابی هستی، خادم مخلص برنامه ها بودی و هستی، رنج کشیده ای اونم نه رنج معمولی رنج اسارت ....

یادت هست تو اون هشت سال سیاه چه حالی داشتی و چه فعالیتی؟

یادت هست ته مسجد القائم یواشکی اون مجله سبز روشن یالثارات کذایی را به اهلش میدادی تا دلت آروم بگیره و امید داشته باشی که یه نفر هم یه نفره که اون وری نره؟

یادته؟

حاجی چی شده که حالا باید حرفایی از تو و پسرت بشنویم که باورمون نشه؟

بشنویم پسرت سر کلاس آدمای معلوم الحالی مثل علی اصغر محمدامینی یا دولتی به رهبری توهین میکنه؟ یا با بچه های مخلص و عاشق هیات یاد یاران درگیر میشه و مرتب شبهاتی را مطرح میکنه که دیگه قدیمی شده؟

یا حرفهایی که از خودت نقل میکنن، چرا مثل تویی با اون سوابق، باید به مسجد باروح و باصفای آقامیرزا حسین که محل عزاداری یه مش بچه هیاتی هست بگه کثافتخانه؟

این آخری را اگر خودم نمیشنیدم باورم نمیشد. اونم تو مراسم اعتکاف. باور نکردم تا صدای ضبط شده ات را که بیش از یک ساعته آوردن و شنیدم......

برای من، تو و جوونت و رفیق تازه طلبه اش مهم اید و الا اون آقای خوش نشین و دستیار پرستارش برام مهم نیستن....

کلام آخراینکه حاجی اگه زبیر سیف الاسلام هم باشی ممکنه تحت تاثیر فرزندت اسلام را بگذاری و سیفت را برای دشمن علی و رودرروی علی از نیام بکشی.....))

جزیره مجنون: اگه مایلید جواب یا توضیح یا تکمیل یا هرچیزی به جز فحش و فضیحت برای نویسنده این متن بفرستید در بخش نظرات بنویسید و آخرش بگید خصوصی است تا ما براش ایمیل کنیم



درباره
صفحات دیگر
آرشیو یادداشت‌ها
لینک‌های روزانه
پیوندها