به دولت فحش بده، با فتنه گران همراهی کن، آنگاه پُست بگیر!
شنیده ها حاکی است تلاش کانون منحله دانشجویان، فارغ التحصیلان و گلکاران محلات برای واگذاری مدیریت بیمارستان امام خمینی به برادر ارزشی و اصلاح طلب جناب حاج قاسم فزونی یافته است. بر همین اساس شنیده شده که چندی پیش ایشان برای ریاست هلال احمر کاندیدا شده که موفقیتی کسب نکرده، اخیرا هم ایشان برای مدیریت بیمارستان شهر نامزد شده و احتمال تصدی این مسئولیت از جانب وی متصور است. در این زمینه هدفم نه به قول امروزیها افشاگری است و نه می خواهم فحش بدهم بلکه می خواهم به این ابتکار تبریک بگویم، چون در این شهر جز این برادر عزیز کسی برای مدیریت بخش بهداشت و درمان وجود ندارد، اصلا ما نه پزشک داریم و نه تحصیلکرده دانشگاهی دیگری جز ایشان. به هر حال حاج قاسمِ داستانِ ما امیرکبیرِ عرصه بهداشت-درمان در محلات است و کلیه دستاوردهای بهداشتی، درمانی و غیره در این شهرستان از زمان خانم برخوردار (پرستار و تزریقاتی سالهای دور) تا دکتر بوس و از دکتر جابری گرفته تا دکتر محسنیان و تا دکتر دبیدیان؛ همه از برکات وجود و تلاشهای مجدانه این برادر متعهدِ متخصص است.
پیشنهاد می شود با توجه به تجارب ارزنده و تعهد روزافزون این برادر برای خدمت به نظام و دولت کنونی، طی یک اقدام انقلابی کلیه مراکز بهداشتی -درمانی-خدمات اجتماعی در شهرمحلات اعم از اداره بهزیستی، اداره بهداشت، بیمارستان حضرت امام، درمانگاه سپاه، آزمایشگاه های دولتی و خصوصی، کلیه مطب پزشکان اعم از عمومی و متخصص و الخ در یکدیگر ادغام شده و مدیریت آنها به صورت یکپارچه به این برادر اصولگرایِ اصلاح طلب واگذار گردد. از این طریق اهداف عالی دنبال شده و نتایج اخلاقی ذیل حاصل می گردد:
(1) مشکلات بهداشت-درمان شهر به صورت یهویی، یه دفعه و در ظرف زمانی کمتر از سه سوت توسط امیرکبیرِ محلات برادر حاج قاسم، این اصولگرایِ اصلاح طلب حل و فصل می گردد.
(2) الگوی جهانی مدیریت بهداشت و درمان تحقق یافته، به منصه ظهور رسیده و می توان با بِرَند (brand) محلاتی به بازارهای جهانی عرضه نمود.
(3) یک سطح جدید از وقاحت تجربه گردیده و سنگ پاهایی بهتر از نوع قزوینی آن به محک تجربه آزمون می گردد.
(4) و دهها دستاورد دیگر در بُعد محلی، کشوری، منطقه ای و حتی بین المللی!
آقاجان! اپوزیسیون هم اپوزیسیون های قدیم، لااقل یک کم حیا و معرفت داشتند. در عالم سیاست اینگونه عُرف است که وقتی فرد یا گروهی خود را مُعارض یا اپوزیسیون یک نظام سیاسی یا یک دولت حاکم می داند، حداقل این قدر حیا و خودداری دارد که در زمان حاکمیت آن دولت یا نظام سیاسی پُست و مدیریت نگرفته و فقط مبارزه سیاسی می نماید ولی این برادران کانونی...!؟ چه عرض کنم؟
آخر در دیزی باز است، حیای گربه کجا رفته؟ درست است که دولت حاکم یعنی دولتهای نهم و دهم تا به حال کادرسازی مناسب نداشته و بر این اساس مشکلاتی داشته و بسیاری از انتصابهای آن بر اساس آزمون و خطا بوده است، ولی آیا طرف مقابل مردانگی ندارد؟ حیا سیری چند؟ مبارزان هم مبارزان قدیم، دشمنان هم دشمنان سابق، تا دیروز می گفتید این دولت دولتِ کودتاست، ما بی شماریم و صدها رطب و یابس دیگر؛ اینقدر زود یادتان رفت؟ حاضر هستید با دولت به قول خودتان کودتا همکاری کنید؟ شما ها نازل تر از این حرفها هستید ....
بالاخره این هم ماجرای با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن است؛ با دست می زنند تو صورت نظام، با فتنه گران همراهی می کنند، به دولت و رئیس جمهور فحش می دهند و اهانت می کنند و از طرف مقابل از طریق لابی و رایزنی با مراکز مختلف، با پا پُست و میز را می کشند سمت خودشان ...روی سنگِ پا سفید !
شاید ما هم تغییر مسیر دادیم و رفتیم تو دار و دسته جلبکها، به هر حال اگر گندم ملک ری به ما نرسید، شاید جو آن به ما برسد!